بسم رب الشهدا والصدیقن



عمری به فکر مردمان شهر بودی

اما کسی حالا به فکر مادرت نیست

آسوده باش ای مرد از امشب که دیگر

حرف و حدیث هیچکس پشت سرت نیست


همسایه هایی که همیشه رسمشان بود

در طعنه ها از یکدگر سبقت بگیرند

حالا میایند آخر هفته سراغت

تا از مزارت هم شده ، حاجت بگیرند!


هربار از تکرار تهمت ها دلت سوخت

گفتی که باید مرد ، اهل درد باشد

رفتی که آنکس هم که بیزار است از تو

در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد!


تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد

حیف است به پایین حواست بوده باشد

این زخمهای بی مهابایی که خوردی

شاید همان نان لباست بوده باشد!


با این همه در اوج خواهد ماند نامت

آنگونه که در آسمان شب ، ستاره

ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون

تو پرچم ایرانی اما پاره پاره


شعر از دوست خوبم میلاد حبیبی



پ.ن1:

میوندار هیئتمون بود.

کنار پرچم "نحن فداء للحسین" وایمیساد و ذکر میگفت.

محرما ذکر دو دمه با گریه میگفت.



پ.ن2:

بیشتر خانومهامون با هم صمیمی بودن.

خدا به همسر و مادرش صبر بده.

خدا فرزندش رو عاقبت به خیر کنه



پ.ن3:

دیروز برای تشییع اصفهان نبودم

ولی با تمام وجود به مردم این شهر افتخار کردم

خدا همتونو با شهدا محشور کنه

+

این لحظه قیمتش چند؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نیروانا شمع و پروانه game محتوای فرهنگی دفاع شخصی-کاراته- جوجیتسو اهواز David منتظران jaridarman آسان رایان